تاجکستان وطنم، جان وطنم، جان و تنم،

نمکت زهر شود بی غم تو در بدنم.

شود آب این دل و خاک این تن من در غم تو،

بی تو آبی بخورم، خاک شود در دهنم.

ساز دریات نوازش بکند گوش مرا،

دل اگر از تو کنم، رشتة دل را بکَنم.

نکند مهر دلم، تا نکند رشتة عمر

تار و پودم بکَند، رشتة مهرت بتنم.

کوه گهواره و هر سنگ تو بالشت من است،

همچو عطری ببرم بوی ترا در کفنم.

مهر تو گشته روان در رگ و شریان من است،

مهر تو هیچ نگنجد به دل و در سخنم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها