هر گهی که کاکلت در آب دریا تر شود،

آب گردد قلب دریا، باز دریاتر شود.

می زند باران به رویت، روی زیبا تر شود،

روی زیبا را بشوید، باز زیباتر شود.

عشق تو شد کیمیاگر طالع و بخت مرا،

زر بگردد بی تو خاک و خاک با تو زر شود.

نوشدارو در تنم زهر است بی لبهای نوش،

نیش گردد نوشها و بوس هها نشتر شود.

رفته از آغوش تو، افتاده بر آغوش غم،

بخت گنگ و ذوق کور و گوش قسمت کر شود.

همقد و همسالها هستند، لیکن همزمان

نه دلی همسوز باشد، نه تنی بستر شود.

شعلة عشق زمینی کرده عمرم را سیاه

، گرچه عمر است آیینه، محتاج خاکستر شود

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها