از سرم مستی گذشت، اما خمارم مانده است،

یادگاری بی بها، یاد بهارم مانده است.

بینوایم، بی دوایم، بی دوای عشق تو،

زخم دل از زخمة تار دوتارم مانده است.

گر نشان از آتش عشق نهان در دل نماند،

یک شرار از سوز دل بهر سگارم مانده است.

پیش جانان م یروم، در جان شراری کو مرا،

پیش من آ، جان من، گر اعتبارم مانده است.

از نبرد و گیر و دار زندگی کردم فرار،

عشق زخمینم ولی در کارزارم مانده است.

گر امیدم ناامید از باغ باور رفته است،

مادر اندیشه عمری انتظارم مانده است.

از کتاب عمر من بیتی نم یخواند کسی،

یک-دو بیتی چون کتیبه در مزارم مانده است.

یک بغل درد و الم دارد دل صدپاره ام،

صد بغل شعر و غزل در وصف یارم مانده است.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها