گر تو می خواهی، نمی خواهی مرا، خواهم ترا،

سال و ماه و روز و شب تنها ترا خواهم، ترا.

تا به حسن دیگری خواهم، که بینم روی تو،

در دعا و در نمازم از خدا خواهم ترا.

جز وفا چیزی نخواهم از جهان عشق تو،

از جهان ب یوفا، ای بی وفا، خواهم ترا.

خون بها از تو نم یخواهم، بیا، خونم بریز،

در بهای جان خود، ای بی بها، خواهم ترا.

تا ز من بیگانه ای، بیگانه ام از عقل خویش،

با دل دردآشنا، ای آشنا، خواهم ترا.

هر نفس دارم هوس، باشی تو با من همنفس،

در نفسهای پسینم چون هوا خواهم ترا.

گر تو می دانی، نمی دانی، نمی دانم دگر،

گر تو م یخواهی، نمی خواهی مرا، خواهم ترا.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها