گهی مرغ سخن از پر زدن ماند،

دلم از عالم شعر و سخن ماند.

دریغ آن سخنهای چو قندم،

از این قندم فقط زهر بدن ماند.

خموشی به بود از خرمن زر،

همین پندم مرا مهر دهن ماند.

رمیده بلبلان از باغ و گلشن،

در این گلشن فقط زاغ و زغن ماند.

کجا شد همت مردانة ما،

فقط توهین، فقط تحقیر زن ماند.

همه عالم پرد بر ماه و انجم،

عجم از انجمن تا انجمن ماند.

ز هر زخمی شفا یابد تن من،

ولی زخم سخن در قلب من ماند


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها