دارد آن بوی هم آغوشی تو آغوش من،

بوسه ات مهر خموشی لب خاموش من.

غصه ها با بوسه ها از دل رود چون قافله،

می برد یاد خوشت از سر خیال و هوش من.

دیدة بیدار دارم، دولت بیدار نه،

حرف زیبایت نیاید لحظه ای بر گوش من.

خنده های شکّرینت لذّت شعر ترم،

آتش قلبت شرار این دل پرجوش من.

آشنایی کرده ای با دشمن غدار من،

طعنه های دشمنم باری شود بر دوش من.

شیشة قلبم شکستی و خمارت در دلم،

شوق وارستن ندارد از دل خون جوش من.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها